سفارش تبلیغ
صبا ویژن
<
 
منتظران مهدی (عج)
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
یادداشت ثابت - جمعه 92/8/11 :: 5:8 صبح

سوره یاسین از سوره هایی است که برای آن فضیلت بسیاری شمرده شده است، این سوره قلب قرآن است و جایگاه برتر و منحصر بفرد

بودن قلب در بدن بر کسی پوشیده نیست. امام صادق(ع) در روایتی خواص بسیاری برای این سوره فرمودند. 

عقیق:از امام جعفر صادق(ع) روایت شده است که ایشان فرمودند: از برای هر چیزی قلبی است و
قلب قرآن سوره ی «یس» است، پس هر که قرائت کند این سوره را پیش از خوابیدن یا در روز پیش
از آن که شام شود، از محفوظین بوده باشد و از مرزوقین، و هر که در شب قبل از خواب قرائت کند
حق سبحانه و تعالی موکل گرداند به او هزار ملک که محافظت نمایند او را از شر شیطان رجیم، و از
هر آفتی، و اگر در آن روز بمیرد او را داخل بهشت گرداند، و در غسل او حاضر شوند سی هزار ملک
که تمام آن ها برای او طلب آمرزش کنند، و با استغفار مشایعت نمایند جنازه ی او را تا سر قبر، پس
چون او را داخل لحد نمایند، می باشند در جوف قبر او، و عبادت خدا می کنند و ثواب صلوات آن ها
برای اوست.

وسیع می شود قبر او به قدری که چشم کار کند، و ایمن می شود از فشار قبر، و از قبر او نوری به

سوی آسمان ساطع می شود تا وقتی که از قبر بیرون آید، پس جمیع آن ملائکه با او هستند و سخن می گویند، و او را بشارت به خوشی

می دهند و در روی او می خندند تا او را از میزان و صراط می گذرانند، پس او را در جایی که پیغمبران هستند قرار دهند و حق تعالی به او

می فرماید: ای بنده ی من شفاعت کن در هر که خواهی و سئوال نما هر چه خواهی تا به تو عطا کنم، پس شفاعت می کند و خدا قبول

می فرماید و سئوال می کند و خدا عطا می فرماید و حساب کرده نمی شود و خلایق گویند:«سبحان الله! گویا این بنده یک گناه هم

نداشت» و از رفیقان رسول اکرم(ص) می باشد.




موضوع مطلب :

نباید در امور اجتماعی به دیگران نگاه کنیم و از این و آن پیروی کنیم، زیرا افراد معصوم نیستند. هر چند بزرگوار باشند!خبرگزاری

شبستان: حفاظت و صیانت از اندیشه مهدویت در جامعه امروز به عنوان مهمترین وظیفه منتظران راستین امام عصر(عج) از حلقه های مورد غفلت جامعه اسلامی است. به همین خاطر خبرگزاری شبستان در نظر دارد، پاسخ پرسش های مطرح در این حوزه را از بزرگان و عالمان برای

علاقه مندان ارائه کند، باشد که نقطه تاریکی را در این مسیر روشن کند.

از آیت الله بهجت پرسیده شد؟

در امور اجتماعی چه کار کنیم که امام عصر ((عجل الله تعالی فرجه الشریف)) از ما خشنود باشند؟ 

ایشان جواب دادند: در امور اجتماعی نباید به دیگران نگاه کنیم و از این و آن پیروی کنیم، زیرا افراد معصوم نیستند. هر چند بزرگوار باشند! بلکه

باید نگاه کنیم و ببینیم اگر خودمان تنها بودیم و دیگران نبودند آیا انجام می دادیم یا نه؟ ما باید رضا و میل امام زمان ((عجل الله تعالی فرجه

الشریف)) را در کارها بدست آوریم، چه در مصرف سهم امام ((عجل الله تعالی فرجه الشریف)) و چه در کارهای اجتماعی!




موضوع مطلب :
یادداشت ثابت - جمعه 92/8/11 :: 5:0 صبح

قیامت  بی  حسین  غوغا  ندارد         *      شفاعت بی حسین معنا ندارد     
 
     حسینی باش که در محشر نگویند      *       چرا پرونده ات امضاء ندارد  .  .  .          

      

ماه مُحَرّم یا محرم‌الحرام نخستین ماه تقویم اسلامی ( هجری قمری ) و به اعتقاد مسلمانان از جمله? ماه‌های حرام است . به‌همان‌گونه که پیش از ظهور اسلام، در دوران جاهلیت ، جنگ و خونریزی در این ماه‌ها ممنوع بود، حضرت محمد (ع) نیز همان را تأیید کرد . محرم نخستین ماه از ماه‌های دوازده گانه قمری و یکی از ماه‌های حرام است که در دوران جاهلیت و نیز در اسلام، جنگ در آن تحریم شده بود .
شب و روز اول محرم به عنوان اول سال قمری دارای نماز و آداب خاصی است که در کتاب مفاتیح الجنان بیان شده است . محرم ، ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در قتل حسین بن علی (ع) است.

حوادث و وقایع فراوانی در ماه محرم رخ داده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شویم:

غزوه ذات الرقاع ، فتح خیبر ، ازدواج فاطمه و علی ، ورود علی به اسلام ، نبرد کربلا – تاسوعا و عاشورا و قتل امام حسین (ع) و اسارت خاندان امام حسین (ع) به کوفه و شام.
همچنین نقل است که به خلافت رسیدن عثمان ، قتل محمد امین برادر مأمون عباسی ، قتل جعفر برمکی و انقراض خاندان برمکی و دولت برمکیان ، واقعه هولاکو و مستعصم و انقراض دولت بنی عباس در این ماه بوده است.
عروج ادریس به آسمان ، استجابت دعای زکریا ، عبور موسی از دریا و غرق شدن فرعونیان در نیل و عذاب اصحاب فیل نیز در ماه محرم رخ داده است.

مراسم عزاداری و سوگواری ماه محرم :

سوگواری محرم عزاداری‌ها و یادبودهایی است که به مناسبت کشته شدن حضرت حسین بن علی (ع) و یارانش که در واقعه کربلا روی داد، انجام می‌شود. این نبرد در سال 61 هجری قمری در صحرای کربلا در عراق کنونی اتفاق افتاد . سوگواری برای حسین بن علی (ع) مختص ماه محرم نمی‌شود و در دیگر روزهای سال نیز با توجه به فرهنگ و رسم هر منطقه انجام می‌شود . سوگواری برای حسین بن علی (ع) و دیگر یارانش از روز نخست محرم آغاز می‌شود و در ظهر عاشورا به اوج می‌رسد . در غروب و شامگاه عاشورا ، این سوگواری تحت عنوان مراسم شام غریبان ادامه پیدا می‌کند. در روز 12 محرم نیز مراسمی با نام «سوم امام حسین» انجام می‌شود. این نوع مراسم‌ها در روز 16 محرم با نام «هفتم امام حسین» و 20 صفر با نام «اربعین» ادامه پیدا می‌کند.

مراسم سوگواری سومین امام شیعیان از دیدگاه شیعه اهمیت بسیاری دارد و انجام آن عبادت است. سوگواری محرم در جاهای مختلف به صورت‌های گوناگون انجام می‌شود. علاوه بر شیعیان ، این مراسم در میان غیرمسلمانان در ترینیداد و توباگو ، جامائیکا ، هند و ارمنی‌های ایران برگزار می‌شود. سوگواری محرم علاوه بر ابعاد مذهبی ، ابعاد سیاسی و اجتماعی نیز دارد .

روش های مرسوم در عزاداری :

زنجیرزنی - سینه‌زنی - نوحه - مرثیه - روضه - طبل و دهل زدن - بلند کردن پرچم - آتش زدن خیمه‌ها - تعزیه - برداشتن علم یا علامت (که قبلا ممنوع بوده ولی اکنون قانونی است )

لازم به ذکر است که قمه زنی هم در بعضی کشورها به عنوان روش غزاداری محسوب می شود !!!

 

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم . . . * . . . از تو و طفلان تو یاری کنیم

کاش ما هم کربلایی می شدیم . . . * . . . در رکاب تو فدایی می شدیم




موضوع مطلب :
یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/8/9 :: 6:13 عصر

روایت شده است که حضرت خاتم الانبیاء (ص ) در خانه عایشه بود، حسین علیه السلام آمد، عایشه خواست مانع شود، رسول خدا(ص )

جریان آتیه حسین علیه السلام و مقامات او و زائرش را ذکر مى فرماید: که حسین علیه السلام در زمین کربلا کشته و مدفون مى گردد،

هرکس او را زیارت کند ثواب یک حجّ و یک عمره من به او داده مى شود، عایشه تعجّب کرد و گفت : ثواب حجّ و عمره شما!

فرمود: بلى ثواب دو حجّ و دو عمره من .

باز عایشه تعجّب کرد! و رسول خدا(ص ) فرمود ثواب سه حجّ و سه عمره من .

همینطور زیاد فرمود، که در روایت چنین است ثواب نود حجّ و نود عمره رسول خدا (ص ) براى زائر قبر حسین علیه السلام است البته از این

حجّ و عمره تا نود با اعتبار حال و معرفت و محبّت زائر قبر حسین علیه السلام است ، با چه علاقه اى رو به قبر حسین علیه السلام رفته

است .

و نیز فرمودند چنین ثوابهاى عظیمى که براى زیارت کننده قبر حسین علیه السلام است موجب دلشادى من گردید. (29)

جوار امام حسین علیه السلام بهتر از بهشت

اگر کسى از گناهان مى ترسد و نمى داند که آیا توبه اش پذیرفته شده است یا خیر؟ رسول خدا (ص ) وعده فرموده است که زوّار قبر

حسین علیه السلام و عزادارانش را تنها نگذارد، در وحشتها و ظلمتها از آنان فریاد رسى بفرماید.

در صحراى محشر که هر کس سر گرم خودش مى باشد عدّه اى در جوار امام حسین علیه السلام زیر سایه عرش رحمتند، به قدرى از

مجالست با امام حسین علیه السلام مأ نوسند و لذّت میبرند که وقتى حوریان از بهشت برایشان پیغام مى فرستند که ما منتظر شمائیم ،

چرا نمى آئید پاسخ مى دهند ما لذّت مجلس امام حسین علیه السلام را به مصاحبت با شما ترجیح میدهیم .

راستى که جاى امیدوارى است بقول شیخ شوشترى اگر مقام ما به حدّى نرسیده باشد که در اوّل محشر نزد امام حسین (ع ) زیر سایه

عرش باشیم امیدواریم که در چاله و ظلمتکده جهنّم هم نباشیم پیغمبر ما نجات دهد.

زیارت قبر حسین علیه السلام امان از آتش (30)

مجلسى علیه الرحمه در بحار از جناب سلیمان اعمش که از بزرگان شیعه و نزد همه مسلمین محترم و مورد اعتماد است نقل مى نماید: که

در کوفه شبى همسایه ام در خانه من بود در اثناء صحبت فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام را در شب جمعه ذکر نمودم همسایه منکر

بود. گذشت ، فردا اعمش و چند نفر دیگر به کربلا رفتند، امّا همسایه را دیدند که زودتر از آنها و گریان آمده است ،

پس از آنکه از او علّت را مى پرسند، گوید: پس از آنکه خوابیدم دیدم قیامت بر پا شده هودجى سیاه پوش از آسمان نازل ودر آن مخدره دو

عالم فاطمه زهرا (س ) است ، همه دستها رو بهودج دراز است و تقاضاى شفاعت دارند رقعه هائى به دست اشخاص داده مى شود، نگاه

کردم دیدم در آن نو شته ((امان من النار لزوّار قبر الحسین علیه السلام فى لیله الجمعه ))

امان و راحتى از آتش است براى زیارت کنندگان قبر امام حسین علیه السلام در شب جمعه .

گفتم : اى بى بى عالم به من هم لطف بفرما که من سخت به آن نیازمندم فرمود: مگر تو منکر فضیلت زیارت قبر فرزندم حسین علیه السلام

نبودى .(31)

( چگونگى استشفا از تربت کربلا )

شیخ اجل ، ابن قولویه ، استاد شیخ مفید رحمه الله در کتاب کامل الزیارة به اسناد خود از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت : به مدینه

رفتم و بیمار شدم . حضرت امام محمد باقر علیه السلام مقدارى آشامیدنى در ظرفى که دستمال بالاى آن بود، به وسیله غلام خود برایم

فرستاد و گفت : ((این را بخور که امام على علیه السلام به من امر فرموده است که بر نگردم تا این دارو را بیاشامى )).

چون گرفتم و خوردم شربت سردى بود در نهایت خوش طعمى و بوى مشک از آن بلند بود.

پس غلام گفت : ((حضرت فرمود چون بیاشامى به خدمتش بروى )).

من تعجب کردم که گویا از بندى رها شدم . برخاستم به در خانه آن حضرت رفته ، رخصت طلبیدم . حضرت فرمود: ((صحّ الجسم فادخل :

بدنت سالم شده داخل شو)).

گریه کنان داخل شدم و سلام کردم . دست و سرش را بوسیدم . فرمود: ((اى محمد! چرا گریه مى کنى ؟))

عرض کردم : ((قربانت گردم مى گویم بر غربت و دورى راه از خدمت شما، و کمى توانایى در ماندن در ملازمت شما که پیوسته به شما

بنگرم )).

فرمود: ((اما کمى قدرت ، خداوند تمام شیعیان و دوستان ما را چنین ساخته و بلا به سوى ایشان گردانید؛ امّا غربت تو، پس مؤمن در این

دنیا در میان این خلق منکوس غریب است ، تا از این دار فنا به رحمت خداوند برود و در بعد مکان به حضرت ابى عبداللّه الحسین علیه السلام

تأ سّى کن که در زمینى دور از ما در کنار فرات است و اما آنچه از محبت قرب و شوق دیدار ما گفتى و بر این آرزو و توانایى ندارى ، پس

خداوند بر دلت آگاه است و تو را بر این نیت پاداش خواهد داد)).

بعد فرمود: ((آیا به زیارت قبر حسین علیه السلام مى روى ؟))

گفتم : ((بلى با بیم و ترس بسیار.))

فرمود: ((هر قدر ترس بیشتر است ثوابش بزرگتر است و هر کس در این سفر خوف بیند از ترس روز قیامت ایمن باشد و با آمرزش از زیارت

بر گردد)).

بعد فرمود: آن شربت را چگونه یافتى ؟))

گفتم : ((گواهى مى دهم که شما اهل بیت رحمتید و تو وصى اوصیایى . هنگامى که غلام شربت را آورد، توانایى نداشتم که بر پا بایستم و

از خودم ناامید بودم و چون آن شربت را نوشیدم چیزى از آن خوش بوتر و خوش ‍ مزه تر و خنک تر نیافتم . غلام گفت : مولایم فرمود بیا؛ گفتم

: با این حال مى روم هر چند جانم برود و چون روانه شدم گویا از بندى رها شدم . پس ‍ سپاس خداى را که شما را براى شیعیان رحمت

گردانیده است )).

فرمود: ((اى محمد! آن شربت را که خوردى از خاک قبر حسین علیه السلام بود و بهترین چیزى است که من به آن استشفا مى نمایم و هیچ

چیزى را با آن برابر مکن که ما به اطفال و زنان خود مى خورانیم و از آن خیر بسیار مى بینیم )).

فرمود: ((شخصى آن را بر مى دارد و از حائر بیرون مى رود. آن را در چیزى نمى پیچد، پس هیچ جن و جانورى و چیزى که درد و بلایى که

داشته باشد نیست ، مگر آنکه آن را استشمام مى کند و برکتش برطرف مى شود و برکتش ‍ را دیگران مى برند و آن تربت که به آن معالجه مى کنند نباید چنین باشد و اگر این علت که گفتم نباشد، هر که آن را به خود بمالد یا از آن بخورد البته در همان ساعت شفا مى یابد و نیست

آن مگر مانند حجرالاسود که نخست مانند یاقوتى در نهایت سفیدى بود و هر بیمارى و دردناکى خود را بر آن مى مالید در همان ساعت شفا

مى یافت و چون صاحب آن دردها و اهل کفر و جاهلیت خود را بر آن مالیدند سیاه شد و اثرش کم گردید)).

عرض کردم : ((فدایت شوم آن تربت مبارک را من چگونه بردارم ؟))

فرمود: ((تو هم مانند دیگران آن تربت را بر مى دارى ، ظاهر و گشوده و در میان خرجین در جاهاى چرکین مى افکنى پس برکتش مى رود)).

گفتم : ((راست فرمودى .))

فرمود: ((قدرى از آن به تو مى دهم ، چطور مى برى ؟))

عرض کردم : ((در میان لباس خود مى گذارم )).

فرمود: ((به همان قرارى که مى کردى برگشتى . نزد ما از آن هر قدر که مى خواهى بیاشام و همراه مبرکه براى تو سالم نمى ماند)).

آن حضرت دو مرتبه از آن به من نوشانید و دیگر آن درد به من عارض ‍ نشد.(32)

زائر حسین علیه السلام

در کتاب کامل الزیاره و وسایل و کتاب تحفة الزّایر، مجلسى مرحوم روایت نموده است از معاویة بن عمَّار که گفت : روزى بخدمت مولاى خود

امام جعفرصادق علیه السلام مشرَّف شدم ، دیدم آن سرور مشغول نماز است چون فارغ شدند، شنیدم که مناجات مى کرد باپروردگار خود

و عرض ‍ مى کرد:

اى خداوندیکه مخصوص کرده اى آینده ما را به کرامت ، و وعده داده اى ما را به شفاعت ، و علوم رسالت را به ما داده اى و ما را وارث

پیغمبران گردانیده اى و ختم کرده اى امتّان گذ شته را و علم گذشته و آینده را به ما داده اى و ما را مخصوص به وصیّت پیغمبر(ص ) گردانیده

اى و دلهاى مردم را مایل به ما گردانیده اى ، بیامرز مرا و برادران مرا به زیارت کنندگان قبر ابى عبداللَّه حسین علیه السلام را که خرج کرده

اند مالهاى خود را، و بیرون آورده اند از شهرها بدنهاى خود را، براى رغبت بر نیکى ما و امید ثوابهاى تو در صله ما، و براى شاد گردانیدن

پیغمبر(ص ) تو، و اجابت نمودن ایشان امر ما را، و براى خشمى که بر دشمنان ما داخل کرده اند، و مقصود ایشان خوشنودى تو است ، پس

عوض ایشان را از جانب ما به خوشنودى بده ،

و حفظ کن ایشان را در شب و روز، و رفیق ایشان را در اهل و اولاد، ایشان را که در وطن خود گذاشته اند، و دفع کن از ایشان شرّ هر جبّار

معاند را، و هر ضعیف و قوى از مخلوقات خود و از شرّ شیاطین جنّ و انس را، و بده به ایشان زیاده از آنچه از تو امید دارند،

اى خداوند ما چون دشمنان عیب و سرزنش کردند با ایشان به سبب بیرون آمدن ایشان به زیارت ما پس مانع ایشان نشد از عزم کردن و

بیرون آمدن به زیارت ما،

پس رحم کن آن رویهاى ایشان را که مى مالند بر قبر امام حسین علیه السلام و رحم کن بر آن دیده هاى ایشان که گریه و آب چشم آن را

جارى کرده اند براى ترحّم بر ما، و رحم کن دلهاى ایشان را که سوخته و جزع کرده اند در مصیبت ما، و رحم کن آن صداهاى ایشان که بلند

کرده اند در مصیبت ما، خداوندا آن خانه ها و بدنها را به تو مى سپارم تا سیراب گردانى از حوض ‍ کوثر و روز تشنگى ایشان .

و از این قسمت مناجات و دعا بسیار کرد تا اینکه سر از سجده بر داشت و عرض کردم : آن دعا که در حقّ زوّار و گریه کنندگان امام حسین

علیه السلام از شما شنیدم ، که مثل آن را در حقّ کسى که خدا رانمى شناسد مى کردید، گمان دارم که آتش جهنّم هرگز بر او نرسد،

آرزو کردم که خدایا کاش حجّ نکرده بودم و به زیارت امام حسین علیه السلام مشرّف میشدم ، آن حضرت فرمودند: چه مانع است تو را اى

معاویه . ترک زیارت حسین علیه السلام نکن ، عرض کردم فدایت شوم نمى دانستم که زیارت آن حضرت اینقدر فضیلت دارد، فرمود:

اى معاویه آنهایى که در آسمان از براى زیارت کننده حسین علیه السلام دعا میکنند ترک نکن زیارت حسین علیه السلام را از ترس و خوف

کسى ، زیرا هرکس ترک کند زیارت او را آنقدر حسرت مى برد و آرزو مى کند که اى کاش ‍ آن قدر در نزد قبر آن حضرت مى ماندم که در آنجا

مد فون مى شدم .

آیا دوست ندارى که خدا تو را در میان آن اشخاصى که دعا میکند براى ایشان رسول خدا(ص ) و على علیه السلام و فاطمه (س ) و باقى

ائمّه معصومین علیه السلام ببیند؟ آیا نمى خواهى از کسانى باشى که در قیامت مى آیند و هیچ گناه براى ایشان نمى باشد؟ آیا نمى

خواهى از کسانى باشى که حضرت رسول (ص ) در قیامت با ایشان مصافحه میکند؟(33)

(آرى رسول خدا (ص ) مى فرماید:

مَن مِسَّ جِلدى لَم تَمسَّ النّار. یعنى هرکس بدن مرا لمس کند آتش جهنّم بر او نمى رسد پس معلوم است کسى که با رسول خدا(ص )

مصافحه کند آتش دوزخ را البته نخواهد دید.

اللّهمّ ارزقنى زیارت الحسین بحقّ الحسین و جدّه و ابیه و امّه و اخیه و ذرّیته و بنیه علیه السلام .

خدایا روزى کن زیارت امام حسین علیه السلام را بر ما بحقّ امام حسین علیه السلام و جدّش رسول خدا (ص ) و پدرش امیرالمؤمنین علیه السلام و مادرش فاطمه زهرا(س ) و برادرش امام حسن علیه السلام واولادش علیه السلام .




موضوع مطلب :
یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/8/9 :: 6:3 عصر

مرحوم جنّت مکان حاج حسین نورى در دارالسلام خود نقل کرده است که در کتاب کلمه طیّبه از مرحوم میرزا سید على صاحب شرح کبیر که مى فرماید: من عصرهاى پنجشنبه مواظبت داشتم به زیارت قبرهائى که در اطراف خیمه گاه است .
شبى در عالم رؤ یا دیدم که رفته ام به زیارت همان قبرها، ناگهان شنیدم هاتفى به زبان فارسى مى گوید: خوشا به حال کسى که در این زمین مقدس ( کربلا) مدفون شود، اگر چه با هزاران گناه باشد از هول قیامت سالم مى ماند، و هیهات که از هول قیامت سلامت باشد، کسى که در این زمین دفن نشود. (3)

کربلا خاکت دهد بوى بهشت *** کربلا هستى تو چون کوى بهشت
کربلا خاکت معطّر از چه شد *** بین گلها امتیازت از که شد
کربلا گو بوى عطرت از کجاست *** عنبر و بوى عنبرت از کجاست
کربلا بوى خدائى میدهى *** کى ز او بوى جدائى میدهى
کربلا جانم فداى بوى تو *** کى شود رو آورم بر سوى تو
کربلا گشتى معلّى بعد از آن *** برتر از عرش خدائى بعد از آن
کربلا من زنده از بوى تواءم *** کربلا من عاشق روى تواءم
کربلا هر کس که یادت مى کند *** زائرت حق را زیارت میکند




موضوع مطلب :
یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/8/9 :: 6:0 عصر

در زمان شاه صفوى سفیرى (که در علوم ریاضیه و نجوم مهارتى تمام داشت و گه گاهى هم از ضمایر و اسرار و اخبار غیبیه مى گفت ) از طرف دولت استعمارگر فرنگ به ایران آمد در آن زمان پایتخت ایران اصفهان بود وارد اصفهان شد تا که تحقیقى درباره ملت و اسلام کند و دلیلى براى آن پیدا نماید.
سلطان وقتى او را دید و از خیالاتش آگاهى پیدا کرد تمام علماى شهر اصفهان را براى ساکت کردن و محکوم کردن آن شخص خارجى دعوت نمود، که از جمله آنها مرحوم آخوند ملامحسن فیض کاشانى ( رضوان الله تعالى علیه ) که معروف به فیض کاشى بود حضور پیدا کرد.
حضرت آخوند کاشى رو به آن سفیر فرنگى نمود و فرمود: قانون پادشاهان آن است که از براى سفارت مردان بزرگ و حکیم و دانا و فهمیده و با سواد را اختیار مى کنند.
چطور شده که پادشاه فرنگ آدمى مثل تو را انتخاب کرده ؟!
سفیر فرنگى خیلى ناراحت شده و بر آشفت و گفت : من خودم داراى علوم و سرآمد تمام علم ها مى باشم آن وقت تو به من مى گویى ، من حکیم و دانا نیستم ؟!
مرحوم فیض کاشى فرمود: اگر خود را آدم دانا و فهمیده و تحصیل کرده مى دانى بگو ببینم در دست من چیست ؟
سفیر مسیحى به فکر فرو رفت و پس از چند دقیقه اى رنگ صورتش زرد شد و عرق انفعال بر جبینش پیدا شد .
مرحوم کاشى لبخندى زد و فرمود: این بود کمالات تو که از این امر جزئى عاجز شدى ؟ تو که مى گفتى از نهان و اسرار انسانها خبر مى دهم چه شد؟
سفیر گفت : قسم به مسیح بن مریم که من متوجّه شده ام که در دست تو چیست و آن تربت از تربتهاى بهشت است ، لیکن در حیرتم که تربت بهشت را از کجا به دست آورده اى ؟!
مرحوم آخوند فیض کاشى فرمود: شاید در محاسباتت اشتباه کرده اى ! و قواعدى را که در استکشافات این امور به کار برده اى ناقص بوده است ، سفیر مسیحى گفت : خیر این طور نیست ، لکن تو بگو تربت بهشت را از کجا آورده اى ؟
مرحوم فیض فرمودند: آیا اگر بگو یم اقرار به حقّانیّت اسلام میکنى ؟! آنچه در دست من هست تربت پاک آقا سیّد الشّهداء علیه السلام مى باشد.
سپس دست خود را باز کرد و تسبیحى را که از تربت کربلا بود، به سفیر نشان داد و گفت : پیغمبر اسلام (ص ) فرمودند، کربلا قطعه اى از بهشت است . تصدیق سخن توست ! تو خود اقرار کردى و گفتى ، قواعد و علوم این حدیث من خطاء نمى کند و حدیث پیغمبر(ص ) را هم در صدق گفتارش ‍ اعتراف کردى ، و پسر پیغمبر ما در این تربت که قطعه اى از بهشت است ، مدفون است اگر غیر این بود در بهشت و تربت آن مدفون نمى شد، سفیر چون قاطعیّت برهان و دلیل را مشاهده کرد مسلمان شد.(41)
یک دانه تسبیح از تربت کربلا
شیخ طوسى قدس الله سره نقل فرموده که : حسین بن محمّد عبداللّه از پدرش نقل نمود، که گفت :
در مسجد جامع مدینه نماز مى خواندم مردان غریبى را دیدم که به یک طرف نشسته با هم صحبت مى کردند.
یکى به دیگرى مى گفت : هیچ مى دانى که بر من چه واقع شده ، گفت : نه !
گفت : مرا مرض داخلى بود که هیچ دکترى نتوانست آن مرض را تشخیص ‍ بدهد تا دیگر نا امید شدم .
روزى پیرزنى بنام سلمه که همسایه ما بود به خانه من آمد مرا مضطرب و ناراحت دید گفت اگر من تورا مداوا کنم چه مى گویى ؟ گفتم ! به غیر از این آرزویى ندارم .
به خانه خود رفته و پیاله اى از آب پر کرده و آورد و گفت : این را بخور تا شفا یابى من آن آب را خوردم بعد از چند لحظه خود را صحیح و سالم یافتم ، و از آن درد و مرض در من وجود نداشت تا چند ماه از آن قضیّه گذشت و مطلقا اثرى از آن مرض در من نبود .
روزى همان عجوزه به خانه من آمد، به او گفتم اى سلمه بگو ببینم آن شربت چه بود که به من دادى و مرا خوب کردى ! و از آن روز تا به حال دردى احساس نمى کنم و آن مرض برطرف گردید .
گفت : یک دانه از تسبیحى که در دست دارم پرسیدم ، که این چه تسبیحى بود، گفت : تسبیح از تربت کربلا بوده است که یک دانه از این تسبیح در آب کرده به تو دادم .
من به او پرخاش کردم و گفتم : اى رافضه (اى شیعه ) مرا به خاک قبر حسین مداوا کرده بودى ، دیدم غضبناک شد و از خانه بیرون رفت و هنوز او به خانه خود نرسیده بود که آن مرض بر من برگشت ، و الحال به آن مرض ‍ گرفتار و هیچ طبیبى آن را علاج نمى تواند بکند، و من بر خود ایمن نیستم و نمى دانم که حال من چه خواهد شد.
در این سخن بودند که مؤذّن اذان گفت ما به نماز مشغول شدیم و بعد از آن نمى دانم که حال آن مرد به کجاست و چه به حال او رسیده است .

اى مهد پناه بى کسان درگاهت  ***  اى شهد شفاء محبّت دلخواهت

اى تربت پاک کربلاى تو حسین  ***  درد همه را دواى درمانگاهت




موضوع مطلب :
یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/8/9 :: 5:53 عصر

کوفی بودن یعنی ، امام رو دوست داشتن ولی در امتحان و فتنه ی " زر و زور و تزویر " رد شدن ...

کوفی بودن یعنی منفعت کوتاه مدتی رو فدای مصلحتی بسیار بزرگتر کردن ...

کوفی بودن یعنی اینکه روز اول تشنه و راه گم کرده به امام رسیدن و سخاوتمندانه سیراب شدن ولی آب رو بر همون امام و خانواده اش

بستن ...

کوفی بودن یعنی دوازده هزار دعوتنامه نوشتن ، ولی سی هزار نفر سرباز  رو برای  محاصره کردن او گسیل داشتن ...

کوفی بودن یعنی حرف زدن و پای حرفت نموندن؛  شعار دادن ولی عمل نکردن ؛ عهد بستن ولی پیمان شکستن ...

کوفی بودن یعنی بهترین انسان روی زمین رو دعوت کردن ولی در کنار بدترین و شقی ترین انسانها ایستادن ...

کوفی بودن یعنی قلباً با امام بودن ولی شمشیر بر علیه امام کشیدن ...

کوفی بودن یعنی ...




موضوع مطلب :
یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/8/9 :: 5:51 عصر

کربلا نشان داد که با شکیبایی در عطشی کوتاه؛

می توان همیشه ی تاریخ را سیراب کرد


 

 

السلام علیک یا أباعبدالله الحسین

 

 

جملات زیبا گیله مرد




موضوع مطلب :
یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/8/9 :: 5:43 عصر

محرم چند سال پیش بود؛ داشتیم از مسجد برمی گشتیم که از گیله مرد پرسیدم : گیله مرد؛ چطور میشه فهمید که عزاداری هامون مورد

قبول بوده یا اینکه نبوده ؟

گفت : خیلی ساده ست، اگر مورد قبول واقع شده باشه  دور خیلی از محرمات رو خط میکشیم و میشیم یک آدم دیگه و اگر این اتفاق افتاد و

رعایت خیلی از مسایل رو کردیم میشه گفت که اون اتفاق

خوب افتاده ...

راست میگفت .

ای عاشقان ... ؛ عشق حسین علیه السلام کیمیاست ...

جملات زیبا درباره محرم

 




موضوع مطلب :
یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/8/9 :: 5:37 عصر

می خواستم هر هفته  از شما یادی کنم ...

اما هفته ها و ماهها گذشت ولی عطر یادتان به سراغم نیامد ؛

افسوس که نمیدانستم؛ حتی از خوبان یاد کردن هم لیاقت می خواهد ...

 

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

 

و مگر میشود جایی از تو یاد کنند و از برادر باوفایت نامی به میان نیاید ...

 

السلام علیک یا ابا الفضل العباس

السلام علیک یا قطیع الکفین

السلام علیک یا ساقی عطاشى کربلاء

السلام علیک یا حامل لواء الحسین علیه السلام

یاد دوست




موضوع مطلب :
<   <<   6   7   8      >
موضوعات
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 27
کل بازدیدها: 159137

عاشقانه
تصاویر زیباسازی نایت اسکینز پخش زنده حرم
روزشمار محرم عاشورا

استخاره با قرآن
استخاره با قرآن

 
 
 
Susa Web Tools